رمان خوان

معرفی رمان های برتر به همراه تحلیل هر کدام

رمان خوان

معرفی رمان های برتر به همراه تحلیل هر کدام

از روزگار رفته شکایت!

تازه ترین اثر منتشر شده از محمود دولت آبادی با عنوان «عبور از خود (از سرگذشت)» آنقدر در محاق ممیزی مانده که وقتی خبرنگاری از دولت آبادی موضوع کتابش را پرسید از سر دلتگی و شکایت، جواب داد: «در این کتاب به مسائل مبتلا به ادبیات پرداخته‌ام و در آن چند مصاحبه نیز آمده است؛ اما اینکه موضوع آن دقیق چیست، چیزی در خاطرم نیست و این به آن دلیل است که زمان زیادی از نگارش آن گذشته است. در این کتاب سرگذشتی آمده که درباره اتفاقاتی است که به سر من و زندگی‌ام آورده‌اند و گویا قبول این حرف‌ها و اجازه انتشار آن تا مدت‌ها برای دوستان سخت بوده است.»

بی گمان ده دوازده سال زمانی آنقدر طولانی است که می تواند به اعتماد به نفس یک نویسنده جوان لطمه‌های جدی وارد سازد. اما خوشبختانه دولت‌آبادی از شهرت و اعتباری برخوردار است که هر کجای این دنیا اعم از مجازی و غیر مجازی کتابش را منتشر کند، خوانندگان خودش را می تواند داشته باشد و یا آنقدر آثار منتشر شده دارد که دیر و زود شدن چندتایی از آنها آن هم به مدت یکی دو دهه او را از پا نیندازد.

مطلب پیشنهادی : جذب هر آنچه که دوست دارید

بعد از طریق «بسمل شدن»،  «عبور از خود (از سرگذشت)» دومین کتاب چاپ اولی دولت آبادی در سال گذشته محسوب می‌شود که رقم تیراز همین چاپ اول خود گویای تعداد مخاطبان آنها در قیاس با دیگر کتابهای نویسندگان ایرانی است. «عبور از خود (از سرگذشت)» در سه هزار نسخه که تقریبا چهاربرابر تعداد متعارف چنین کتابهایی است و یک تیراژ سی هزار تایی برای طریق بسمل شدن که تقریبا بیست و پنج برابر تیراژ متعارف کتاب های داستانی است و البته این قیاس نشان می دهد اقبال کتابهای داستانی دولت آبادی در قیاس با دیگر کتابهایش به مراتب بیشتر است. اما حقیقت این است که کتابهای غیر داستانی دولت آبادی هم جذابیت های خاص خود را دارد بخصوص همین کتاب «عبور از خود (از سرگذشت)» که هم به گوشه هایی کمتر پرداخته شده از زندگی و خاطرات دولت آبادی در سالهای دور می پردازد و هم بازتاب دهنده پاره ای از دغدغه‌ها و دیدگاه های او پیرامون ادبیات، نوشتن و همچنین سانسور در حوزه فرهنگ و کتاب است.

این کتاب از شش بخش تشکیل شده است که عناوین آنها عبارتند از: «تا این هزار فرسنگ»، «حدیث نفس»، «نسل‌گری در ادبیات» ، «گفتا نوشت»، «مردی شبیه خود» و «روایت زندان» این شش بخش باوجود تفاوت های موضوعی از مایه های مشترکی زیادی نیز بهره می برند، چهار بخش نخست کم و بیش به ادبیات داستانی و نوشتن معطوفند و دو بخش آخر نیز بازتاب دهنده بخش هایی از خاطرات دولت آبادی‌ هستند خاطراتی که از جنبه سیاسی برخوردارند و خیلی هم به آنها پرداخته نشده است.

این بخش از زندگی دولت آبادی بر می‌گردد به سالهای میانی دهه پنجاه که او هم دستگیری توسط ساواک را تجربه می‌کند و هم طعم زندان سیاسی را می چشد. فصل پایانی کتاب روایت همین ماجراست، پس از تاسیس حزب رستاخیز و انتشار داستان گاواره بان. دولت آبادی در این نوشته با زبانی تقریبا روایی و داستانی، از ماجرای بازجویی هایش توسط بازجوهای معروف ساواک می‌گوید.سالهای زندان در زندگی او مقطع مهمی محسوب می شود، چرا که نطفه مهمترین آثار داستانی او در این ایام در ذهن او بسته شده و حتی شکل گرفته است.

بخش پنجم کتاب به همین ایام می پردازد اما در قالب یک گفتگو و با موضوعی متفاوت. در این گفتگو دولت آبادی نه از خود که از یک روحانی استثنایی سخن می گوید. مردی که سیمای او سمبل مبارزه، رنج و آگاهی در میان مخالفان رژیم گذشته بود کسی که همه انقلابیون او را دوست داشتند و عجیب اینکه با وجود گذشت چهاردهه از انقلاب و تغییر دیدگاه ها هنوز هم تنها روحانی ای است که همه دوستش دارند و به نیکی از او یاد می کنند، چه آنها که با انقلاب همراهند و چه آنها که از قطار انقلاب پیاده شده اند و یا حتی در برابر آن ایستاده اند.

آیت الله سید محمود طالقانی در رژیم گذشته بارها به زندان افتاد و مدتی طولانی را پشت میله ها گذراند، در یکی از این مقاطع محمود دولت آبادی نیز با او هم بند بود و چنانکه از حرفهای او در این گفتگو پیداست، بسیار تحت تاثیر منش و روش آیت الله طالقانی قرار گرفته بوده است.

در این کتاب یک گفتگوی دیگر نیز وجود دارد، البته یک گفتگوی جمعی که گویا در خارج از ایران انجام شده و محور این گفت و شنیدها ادبیات داستانی ایران است. این بخش که عنوان گفتار نوشت را یدک می کشد، دیدگاه های مختلف دولت آبادی را درباره ادبیات ایران و همچنین برخی نویسندگان مهم و جریان ساز آن را نشان می دهد.  تنوع مباحث این بخش ریشه در نوع جلسه و جمعی بودن آن دارد که گاه از حیطه ادبیات پا بیرون نهاده و به مسائلی مانند زنان، مهاجرت و... اختصاص می‌یابد.

اما سه بخش نخست کتاب از جهاتی پیوسته‌ترین مباحث مطرح شده در این کتاب هستند. مقالاتی هستند درباره ادبیات که توسط یک داستان نویس نوشته شده اند و این داستان نویس بودن در سبک نوشته و پاره ای لحظه های آن که به سمت روایی شدن خیز برمی دارد خود را نشان می دهد. بنابراین چه در دو مقاله نخست کتاب که مشخصا روی جنبه های مختلف نوشتن و نویسندگی تامل می شود و چه در مقاله سوم که با دیدی منتقدانه به رویکرد نسل‌گری در ادبیات پرداخته شده، مخاطب با نثر غنی و فاخر نویسنده‌ای روبه روست که زبان فارسی را بدان مایه که دلخواه اوست ورز می دهد و کلمات را به سخن گفتن وا می دارد.

از این سبب دو مقاله نخست کتاب؛ یکی به نوشتن در ایران و در واقع به مصائب نویسنده بودن در این دیار نظر دوخته و دیگری بر نوشتن و ضرورت حفظ انزوا در کار نویسنده که ماهیتی فردی دارد و چالش های حفظ این انزوا در جهان امروز سخن می گوید که از جذاب ترین بخش های کتاب هستند نه فقط از این رو که از محتوایی مطبوعِ طبع علاقمندان ادبیات داستانی برخوردارند، بلکه به جهت نوشته شدن توسط نویسنده ای که در همه این سالها به نثر قدرتمند و فاخرش که در عین حال پاکیزه و گویاست، شهره است. همین ویژگی باعث می شود همه نوشته های او فارغ از اینکه چه می‌گویند و یا با نظر صاحب قلم موافق هستیم یا نه، خواندنی و جذاب می نمایند.

منبع : الف

قطار سریع‌‌السیر با بار خامه و انجیر


چند‌قطعه ادبی درباره غذا از چهره‌‌های سرشناس ادبیات و سینما

سیاوش ابدی

غذا مثل عشق و جنگ، می‌تواند یک داستان را پیش ببرد. ریچارد براتیگان (۳۰ ژانویه ۱۹۳۵- ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴‌/ نویسنده پست‌مدرن آمریکایی) رمانی دارد به اسم «پس باد همه‌‌چیز را با خود نخواهد برد» که همبرگر در آن نقشی سرنوشت‌ساز ایفا می‌کند. راوی داستان، پسربچه‌ای است که به‌خاطر یک انتخاب بین 2 گزینه خوردن همبرگر و خریدن فشنگ، در زندگی‌اش اتفاقاتی می‌افتد و به‌همین دلیل سطرهای نخستین کتاب با این جملات همراه است؛ «اگر من اون روز به‌جای فشنگ هوس یک ساندویچ همبرگر کرده بودم... آخه درست کنار مغازه اسلحه‌‌فروشی یک اغذیه‌فروشی هم بود.» چهره‌های سرشناس ادبیات و سینما در آثارشان استفاده‌های جالبی از غذا کرده‌اند. متن پیش رو گزیده‌ای از قابلیت‌های ادبی غذا و البته علاقه چهره‌ها به غذایی خاص است.

همبرگر همینگوی

ارنست همینگوی در بخشی از کتاب خود با عنوان «ضیافت متحرک» (در ایران با نام: پاریس جشن بیکران) که در حقیقت دفترچه خاطرات او در پاریس است، در متنی یک‌صفحه‌ای طرز پخت همبرگر مورد علاقه خود را توصیف می‌کند. او ترجیح می‌دهد که گوشت، نیم‌پز و آبدار باشد.

مواد لازم برای پخت همبرگر مورد علاقه ارنست همینگوی: گوشت چرخ‌کرده گاو: حدود نیم‌کیلو/ سیر رنده‌شده: 2حبه/ پیاز خرد‌شده: 2عدد/ سس ایندیا: 2قاشق/ کبَر (Capers): 2قاشق غذاخوری/ ادویه بوموند: نصف قاشق چایخوری/ ادویه می‌ین: نصف قاشق چایخوری/ روغن مایع: یک‌قاشق غذاخوری

دستور پخت همبرگر مورد علاقه ارنست همینگوی: گوشت را با چنگال پخش کنید، به آن سیر، پیاز و ادویه خشک اضافه کنید و با کمک چنگال یا با دست به‌خوبی در گوشت مخلوط کنید. گوشت را به‌مدت ۱۰ تا۱۵دقیقه در یخچال بگذارید . در این مدت می‌توانید میز را بچینید و سالاد را حاضر کنید. انواع چاشنی‌ مورد علاقه خودتان را به گوشت اضافه کنید و بگذارید که با حوصله برای ۱۰دقیقه دیگر گوشت به‌خوبی جا بیفتد. بعد با دست مخلوط آبدار و پر و پیمانه را درست کنید. قطر همبرگرها باید 2 تا 3سانتی‌متر باشد. حالت آن نرم ولی شل و آبکی نباشد. وقتی که روغن به‌خوبی در ماهیتابه داغ شد- البته نباید به مرحله سوختن و دود‌کردن برسد- همبرگرها را در ماهیتابه بگذارید و بعد از حدود یک‌دقیقه حرارت را کم کنید و بگذارید به‌مدت 4دقیقه بپزند. بعد ماهیتابه را از روی اجاق بردارید، همبرگرها را زیر و رو کرده و مجددا روی اجاق بگذارید. مثل دفعه قبل ابتدا به‌مدت یک‌دقیقه با حرارت زیاد و پس از آن به‌مدت 3دقیقه با حرارت کم بگذارید که گوشت سرخ شود. هر دوطرف همبرگر باید برشته و قهوه‌ای و داخل آن آبدار و صورتی‌رنگ باشد.

داستانی غذایی با طعم تلخ وودی آلنی

یه شوخی قدیمی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «یه‌روز دوتا پیرزن توی یکی از تفریحگاه‌های کوه‌های کت‌اسکیلز نشسته بودن، یکی به اون یکی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گه: ببین، غذای اینجا واقعا وحشتناکه. و اون یکی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گه: آره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دونم، تازه پرس‌هاشم کوچیکه». خب، درواقع حس من هم به زندگی همچین چیزی‌است. (آنی‌هال/ وودی‌آلن)

آگاتا کریستی و وسوسه خامه

بعضی خوراکی‌ها هستند که در مقابلشان نمی‌توان مقاومت کرد و هرچه از آن دم‌دستمان باشد می‌خوریم؛ آگاتا کریستی چنین علاقه‌ای به خامه داشته و تمام اهالی دِوِن از این علاقه مطلع بودند. در کتاب «آگاتا کریستی در خانه» هیلاری ماکاسکیل و متیو پریکارد از زبان همشهری‌های این نویسنده نوشته‌اند: «آگاتا شیفته غذاخوردن بود، از همه بیشتر دیوانه خامه بود. یک فنجان کامل را می‌خورد. همیشه کنار ماشین‌تحریرش یک فنجان پر خامه بود». حتی شخصیت‌های محبوب داستان‌های کریستی نیز به خامه علاقه ویژه‌ای دارند. خانم مارپل به‌شدت به خامه علاقه دارد و حتی هرکول پوآروی سختگیر نیز شیفته خامه است. کریستی علاقه خود به خامه را از هیچ‌کس پنهان نکرده بود؛ در کتاب آگاتا کریستی در خانه هم‌چنین اشاره شده که «او عادت داشت از لیوانی بزرگ خامه بخورد، روی لیوان هم نوشته شده بود: حریص نباش!». اما به گفته پیکارد- نوه کریستی- او هرگز به این هشدار عمل نمی‌کرد! با وجود علاقه شدید نویسنده «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» به خامه، تنها یک‌نفر می‌توانست جلوی او را البته تاحدودی بگیرد؛ این شخص کسی نبود جز جورج گولر؛ سرپیشخدمت خانه کریستی. گولر برای اینکه دسر مهمانی‌های کریستی یکنواخت نباشد به او اجازه نمی‌داد، هر هفته دسر را انتخاب کند، و انتخاب دسر هر مهمانی را برعهده یکی از مهمانان می‌گذاشت. هر وقت نوبت به آگاتا کریستی می‌رسید، او بی‌درنگ انجیر تازه با خامه را انتخاب می‌کرد. کریستی در باغ خانه‌اش در گرین‌وی چنددرخت انجیر کاشته بود و برای دسر دوست داشت انجیر تازه بخورد. نوشیدنی موردعلاقه کریستی چای بود؛ چایی که به سبک اهالی دون آماده می‌شد و به همراه کیک صبحانه، مربا و حجم بالایی از خامه سرو می‌شد. کریستی از کودکی به نوشیدن چای با خامه عادت داشت و حتی گاهی کیک صبحانه محبوبش را که با انجیر درست می‌شد، فراموش می‌کرد.

کسی که شاعرانه غذا می‌خورد

«غذا خوردن گریس را دوست داشتم.

غذا خوردن او را دوست داشتم چون شاعرانه غذا می‌خورد.

منظورم این است که...

خب...

تا به حال ندیده بودم کسی شاعرانه غذا بخورد.» (نامه‌های عاشقانه از تیمارستان ایالتی/ ریچارد براتیگان)


منبع : همشهری

آیا ترامپ آماده دیدار دوم با کیم است؟

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیلی نوشت: اعلامیه کاخ سفید درباره برگزاری دیدار دوم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در اواخر ماه فوریه موجب شگفتی و تعجب نشده است. آمادگی رهبر کره شمالی برای دیدار دوم با ترامپ هفته هاست که نمایان و آشکار شده است، آن هم در شرایطی که احساس می شود یک راهبرد مشخص و جامع در واشنگتن در قبال کره شمالی وجود ندارد.

نامه دوستانه رهبر کره شمالی برای ترامپ، سخنرانی سال جدید وی و صحبت درباره چشم انداز روابط بهتر با آمریکا و دیدار با شی جین پینگ رئیس جمهور چین در پکن در سی و پنجمین سال تولدش، دست وی را رو کرده است. ولی مهمترین و جدی ترین نگرانی درباره دیدار دوم ترامپ-کیم این است که رئیس جمهور آمریکا ظاهرا اقدامات مقدماتی و لازم برای آماده شدن با هدف دیدار با رهبر کره شمالی را انجام نداده است.

ترامپ بار دیگر درخواست جنجالی خود را از کره جنوبی مبنی بر افزایش حمایت از نیروهای آمریکایی مستقر در خاک این کشور مطرح کرده است. از نظر تاریخی، اتحاد با کره جنوبی و هماهنگی نزدیک سه جانبه بین آمریکا، کره جنوبی و ژاپن نقش مهمی در اتخاذ مواضع واشنگتن در قبال کره شمالی داشته است. ترامپ باید پیش از دیدار با رهبر کره شمالی موضع خود را تقویت کند و امیدوار باشد که کره جنوبی و ژاپن با کنار گذاشتن اختلافات فعلی، بار دیگر اتحاد سه جانبه با واشنگتن را تقویت کنند. خیلی راحت می توان درک کرد که چرا رهبر کره شمالی به دنبال مذاکره با ترامپ است، آن هم در شرایطی که به نظر نمی رسد پیشرفت های نه چندان زیاد تا امروز بتواند موافقت ترامپ برای دیدار دوم با رهبر کره شمالی را توجیه کند.

اگر ترامپ نتوانسته است در نشست سنگاپور با رهبر کره شمالی به یک توافق مشخص دست یاlبد، پس دلیلی برای برگزاری نشست دوم و متفاوت بودن نتیجه این نشست از نشست اول وجود ندارد. روابط دوستانه علنی ترامپ و کیم ماهیت روابط خصمانه و اسف بار بین آمریکا و کره شمالی را تغییر نمی دهد.

تنها نکته امیدوارکننده برای از بین رفتن بن بست در مذاکرات این است که سفر کیم یونگ چول دستیار ارشد رهبر کره شمالی به واشنگتن که قرار بود در نوامبر گذشته انجام شود و به تاخیر افتاده بود، اکنون انجام شده است. شاید رهبر کره شمالی به این نتیجه رسیده باشد که راه کنار آمدن با آمریکا است که بخشی از زرادخانه هسته ای و موشکی خود را برای دستیابی به اهداف اقتصادی قربانی کند.

سفر کیم یونگ چول سرانجام مسیر لازم برای مذاکرات کارگروه های آمریکا و کره شمالی در سوئد را فراهم کرده است. نقطه آغاز این مذاکرات می تواند پیگیری پیشرفت در روابط دو کره ناشی از اعلامیه سپتامبر گذشته بین سئول و پیونگ یانگ باشد. در این اعلامیه کره شمالی وعده داده است تا به بازرسان بین المللی اجازه بازرسی و نظارت از تاسیسات هسته ای خود را بدهد و در مقابل آمریکا نیز اقدامات مربوطه را اتخاذ کند.

منبع : خبرگزاری تسنیم

فوتبال جهان| آغاز عصر فروپاشی چلسی

فوتبال جهان - مجازات فیفا قهرمان سابق اروپا که به خاطر بی‌ثباتی در کسب نتیجه در رقابت‌های داخلی انگلیس روزهای سختی را تجربه می‌کرد، بیش از پیش دچار بحران کرد.

چلسی از دو پنجره نقل‌وانتقالات محروم شد

به نقل از مارکا، محرومیتی که روز جمعه از سوی فیفا برای چلسی به خاطر نقض قانون جذب بازیکنان زیر سن قانون در نظر گرفته شد، آغاز وضعیت قرمز در خانه آبی‌های لندن بود. این محرومیت بدان معنا بود که قهرمان سابق لیگ برتر و اروپا در دو پنجره بعدی نقل و انتقالات نمی‌تواند بازیکن جدید بخرد، اگرچه تیم تحت تملک رومن آبراموویچ همچنان امیدوار است که از طریق فرجام‌خواهی از کمیته استیناف فیفا و پس از آن در صورت لزوم با اعتراض به دادگاه حکمیت در ورزش (CAS) این محرومیت را ابطال یا حداقل از میزان آن کم کند.

https://www.fifa.com/

این تازه‌ترین و در عین حال قویترین نشانه از مدیریت‌ سؤال برانگیز باشگاه چلسی بوده، مدیریتی که تنها در حال بردن باشگاه به قعر یک باتلاق است. این محرومیت آینده ورزشی باشگاه چلسی را در هاله‌ای از ابهام قرار داده و هر روز بیشتر از روز قبل به نظر می‌رسد که چلسی از جمع صدرنشینان لیگ برتر فاصله می‌گیرد و با این وضعیت کمتر کسی است که برای پیروزی این تیم در مصاف فردا شب (یکشنبه) مقابل منچسترسیتی در فینال جام اتحادیه انگلیس شانسی و به تبع آن قهرمانی شانسی قائل باشد.

7 سال پس از فتح لیگ قهرمانان اروپا در مونیح، باشگاه تحت تملک رومن آبراموویچ دارد نشانه‌هایی از رسیدن به پایان خط را بروز می‌دهد که اولین آن عدم حضور مالک روس در استمفوردبریج از یک سال پیش تاکنون به دلیل عدم صدور روادید سفر و اقامت در انگلیس برای اوست. عدم نظارت مستقیم مالک باشگاه بر اداره امور آبی‌های لندن را اگرچه نمی‌توان دلیل اصلی افت عملکرد تیم در هفته‌های اخیر دانست اما در عین حال آن را هم نمی‌توان بی‌ارتباط با عملکرد تؤام با اشتباه مدیران تیم در حوزه‌های مختلف دانست.

https://mohamadrezateimouri.com/law-of-attraction-new/

تردید‌ها درباره اینده چلسی، حالا شامل عملکرد روزه مره بازیکنان و اعضای کادر فنی هم می‌شود. به نظر می‌رسد که برقراری درک متقابل میان این دو گروه بسیار سخت شده و در این میان هم مارینا گرانوفسکایا، فرد معتمد آبراموویچ در باشگاه تلاش می‌کند خودش را به تیم نزدیک‌تر کند. این عدم ارتباط آنقدر پررنگ شده که حتی شایعاتی درباره احتمال فروش باشگاه شنیده می‌شود و پروژه ساخت استادیوم استمفوردبریج جدید هم به حالت تعلیق درآمده است. گویا مالک باشگاه دارد به پیشنهادهایی که برای فروش باشگاه دریافت کرده فکر می‌کند و در میان آنها خبر از ارائه پیشنهادی 2.5 میلیارد یورویی به مالک روس چلسی شنیده می‌شود که البته بعد از مجازات فیفا ممکن است این رقم کاهش پیدا کند.

تأثیر خروج مایکل امنالو

جدایی مایکل امنالو، مدیر ورزی سابق چلسی - کسی که در فاصله سال‌های 2007 تا 2017 به آبی‌های لندن خدمت کرد - ساختار ورزشی باشگاه را به یک ویرانه تبدیل کرده است. او در حالی از ساختار مدیریتی باشگاه کنار گذاشته شد که محور اصلی اکثر خرید‌های تأثیرگذار و مهم سال‌های اخیر این تیم و همینطور مغر متفکر برنامه‌های مختلف تیم و از همه مهمتر در حوزه حل مشکلات روزمره بازیکنان تیم بود.

این مرد نیجریه‌ای‌الاصل از چلسی رفت و گرانوفسکایا نتوانست خلا او را برای تیم پر کند به خصوص در شرایطی که مالک باشگاه دو هزار کلیومتر دور از تیم است. امنالو که اکنون در موناکو کار می‌کند را می‌توان عامل محرومیتی دانست که اکنون فیفا برای چلسی در نظر گرفته اما سیاست کاری او حداقل شفاف بود: جذب بازیکنان با استعدادی که بسیاری از آنها حتی مطمئن نبودند هرگز می‌توانند پیراهن چلسی را به تن کنند و صادر کردن آنها؛ 41 بازیکنی که به صورت قرضی در تیم‌های مختلف دنیا بازی می‌کنند هم گواه این موضوع هستند.

منبع : خبرگزاری تسنیم

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/12/04/1953999/%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%86%D9%84%D8%B3%DB%8C?ref=khabarfarsi