رمان خوان

معرفی رمان های برتر به همراه تحلیل هر کدام

رمان خوان

معرفی رمان های برتر به همراه تحلیل هر کدام

نامه عاشقانه برای مخاطب خاص : افراد مشهور

نامه عاشقانه برای مخاطب خاص : نامه چهارم

من و تو دوستان قدیمی و جدایی ناپذیری هستیم که خیلی به هم شبیه هستیم و مثل هم فکرمی کنیم،ما آنقدر یکدیگر را می شناسیم که از فاصله های دور ذهن یکدیگر را می خوانیم.

با گذشت زمان حتی یک لحظه برای من تکراری و خسته کننده نشده ای، آیا اینگونه برای تو هم نیست.

هنوز بهترین زمانی که یکدیگر را ملاقات کردیم یادم نرفته است، که مثل دیگر عاشقان تپش قلبی را تجربه نکردم. من تو را سال ها پیش دیده بودم حتی از الان هم برایم واضح تر و رساتر بودی.

تو هنوز هم برای من جذابی و الهام بخشی تو هنوز تنها کسی هستی که بر من تاثیرگذاری، تنها یک دلیل در این هستی زیبا برای من وجود دارد و آن تویی..

دوستت دارم

 مریم

 mohamadrezateimouri.com/lovely-letter/

 

نامه عاشقانه برای مخاطب خاص : افراد مشهور

ناپلئون به ژوزفین

امپراتور فرانسوی ناپلئون بناپارت در حالی که معروف به آدمی بی رحم و جنگجویی شجاع بود، نیمه دیگری هم داشت که بسیار لطیف و شاعرانه بود. او بار های برای همسر خود زمانی که در سفر بود نامه می نوشت و از اینکه باید همسرش را تنها بگذارد سخت می رنجید.

 او نامه های زیادی برای ژوزفین نوشت که در دامه به یکی از بهترین نامه های او  اشاره می کنیم شاید که به عنوان یک منبع الهام برای شما باشد که قصد دارید نامه عاشقانه به معشوق خود بنویسید.

 از انجایی که این ترک به میل خودم نبود و باید تو را ای عزیز دل ترک می کردم، سخت افسرده ام، اما خوشبختانه روح من در نزدیکی توست و صدای قلب تو را در هر قدمی که می زنم در هر سرزمینی که پا می گذارم  با تمامی وجود حس می کنم.در حافظه ام همه خاطرات خوب و بد را با هم مرور می کنم چه خاطراتی که بر من طعنه زنان بوده ای و چه زمانی که عشق پاک و مهربانت را بر من نثار می کردی.

عشق تو ای نازنین در قلب من تپش می آفریند.وقتی مراقبت ها ودلسوزی هایت را به یاد می آورم مشتاقانه تر سختی ها را بر خود تحمل می کنم تا بار دیگر به تو عشق بورزم، از تو آرامش بگیرم و خودم را برای تو اثبات کنم.

 دوستدار تو ناپلئون

https://mohamadrezateimouri.com/writing-training/

حرف‌های زن سنگالی که دکتری زبان فارسی دارد


سار لی

نخستین زن سنگالی که دکتری زبان و ادبیات فارسی گرفته می‌گوید: درست است که ما فارغ‌التحصیل شده‌ایم اما لازم است تا ارتباط‌مان با ایران بیشتر باشد و برای افزایش مدام اطلاعات با مراکز علمی و دانشگاهی داخل ایران مرتبط باشیم.

سار لی - دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس - در گفت‌وگو با ایسنا، کلامش را با بیت «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد» آغاز کرد و گفت: ما سال‌هاست که در سنگال گروه زبان، ادبیات و تمدن فارسی داریم؛ نه کرسی. این گروه برای دانشگاه است و ویژگی‌های خاصی دارد. خیلی از آموزش‌ها از جمله تاریخ ادبیات، ادبیات کلاسیک، ادبیات معاصر، عرفان و ... داده می‌شود. این گروه تنها گروه زبان فارسی در کل آفریقای غربی است که با امضای تفاهم‌نامه بین دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه سنگال به وجود آمده است. پس به نظر من، این گروه سرمایه‌ای خیلی بزرگ است که مسئولان رسمی دو دانشگاه و مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید برای گسترش آن بکوشند.

https://mohamadrezateimouri.com/rush/

او روایت آشنایی خود با زبان فارسی و آموختن آن را چنین بیان کرد: در سیر گسترش روابط علمی و دانشگاهی دو کشور ایران و سنگال در سال ۲۰۰۴ میلادی، دانشگاه شهید بهشتی با دانشگاه ما تفاهم‌نامه‌ای امضا کرد و گروه زبان، ادبیات و تمدن فارسی در دانشگاه ما در سنگال افتتاح شد. آن زمان من در گروه زبان انگلیسی تحصیل می‌کردم که اطلاعیه‌های جدیدی در دانشگاه دیدم، اول از روی کنجکاوی سراغ آن رفتم و درباره آن پرسیدم. بعد از این که یک سال به صورت پایه آن را خواندم در دوره کارشناسی ثبت‌نام کردم. بعد از کارشناسی برای تحصیل از طرف ایران بورسیه شدم. مدرک کارشناسی ارشد این رشته را از دانشگاه شهید بهشتی گرفتم و برای دکتری در دانشگاه تربیت مدرس تحصیل کردم. 

لی که اولین زن فارغ‌التحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی در سنگال است، درباره تاثیری که می‌تواند در علاقه‌مندی به زبان فارسی بر بقیه مردم بگذارد اظهار کرد: من فکر می‌کنم نه من و نه هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند به سرعت مردم دنیا را به یک زبان و فرهنگ دیگر علاقه‌مند کند. اما در طول زمان و به تدریج این کار با یاری خدا آن هم در سرزمین خودم انجام می‌شود. البته اگر من سفرهایی داشته باشم یا امکاناتی از سوی علاقه‌مندان به زبان و ادبیات فارسی چه در داخل ایران، چه در خارج ایران در اختیار من باشد می‌توانم این زبان، فرهنگ و تمدن را گسترش بیشتری دهم. من در تلاش هستم و علاقه‌مندم و این کار را به یاری خدا انجام می‌دهم، البته با یاری و کمک. 

https://mohamadrezateimouri.com/friendly-letter/

او در پاسخ به سوالی درباره واکنش اطرافیان به فارسی یادگرفتن خود، گفت: خانواده با من موافقت داشتند. اما دوستان به من می‌گفتند که با این زبان می‌خواهم چه کار کنم و با تعجب از من می‌پرسیدند که این زبان به چه درد من می‌خورد؛ چون جز دانشگاهیان کسی از زبان و ادبیات فارسی اطلاع نداشت. 

سار لی با بیان این‌که در بیشتر کشورهای دنیا زبان نیست که باعث مهیا شدن کار می‌شود، بلکه توانایی و مهارت است، ادامه داد: زبان یک وسیله ارتباط است اما تنها برای پیدا کردن کار کافی نیست. من تازه از ایران برگشته‌ام و اکنون دو نفر فارغ‌التحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی در سنگال هستند و حدود ۱۵ نفر در مقطع ارشد و دکتری در حال تحصیل هستند.  من فکر می‌کنم این تازه اول راه است. ما تلاش می‌کنیم که زبان فارسی گسترده و پایدار بماند. البته من فکر می‌کنم وظیفه اصلی بر دوش مسئولان فرهنگی، دانشگاهی، علمی و... جمهوری اسلامی ایران است که برای گسترش و پایداری زبان، فرهنگ و ادب کهن ایران برنامه‌ریزی کنند و همکاری لازم را انجام دهند و روابط‌شان را گسترش دهند. البته که ما فارغ‌التحصیلان هم تلاش می‌کنیم اما سهم بیشتر کار بر عهده مسئولین جمهوری اسلامی ایران است که برنامه‌ریزی کنند و از فارغ‌التحصیلان سنگال و سایر کشورهای آفریقای استفاده کنند.

او به علاقه‌اش به سعدی اشاره کرد و گفت: سعدی شیرازی را به این دلیل که حرفش به‌روز و پند و اندرز و نصیحت در حرف‌هایش زیاد است، دوست دارم؛  خصوصا در گلستان. بعد از آن مولانا را با توجه به وجود زمینه صوفی، عرفانی در سنگال، همچنین شاهنامه فردوسی را با توجه به داستان حماسی که در بیشتر کشورهای آفریقای غربی وجود دارد، دوست دارم. بچه‌های ما برای یادگاری فارغ‌التحصیلی در این رشته پایان‌نامه‌های تطبیقی در این موضوع‌ها نوشته‌اند و دارند می‌نویسند. مثلا شاهنامه را با داستان‌های سرزمین خودشان مقایسه کرده‌اند. مثلا رساله دکتری من درباره سه رمان از رمان‌نویسان معاصر زبان فارسی، «سووشون» نوشته سیمین دانشور، «شوهر آهوخانم» نوشته علی‌محمد افغانی و «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» نوشته زویا پیرزاد است که آن‌ها را با سه نویسنده سنگالی مقایسه کرده‌ام.

لی در پاسخ به این سوال که آیا میان ادبیات فارسی با آثار ادبی شاعران و نویسندگان سنگال وجوه مشترکی از نظر اندیشه و زبان وجود دارد، اظهار کرد: فرهنگ، زبان و تمدن در بیشتر کشورها ریشه‌های مرتبط دارند. کمتر کشوری هست که داستان‌های مبارزه با ظلم و ستم و داستان‌هایی با ریشه‌های عشق و محبت نداشته باشد پس در همه جای دنیا وجه مشترکی از فرهنگ و تمدن هست چون از آغاز آدم‌ها در همه جا و همه با هم زندگی کرده‌اند. مثلا کلمه مادر در فارسی با دیگر زبان‌ها از یک ریشه آمده‌اند. ما هم لغات مشترکی با زبان فارسی داریم مثل آسمان، جوجه و... . مهم این است که بتوانیم از این زمینه‌های مشترک برای آشنایی بیشتر با فرهنگ و تمدن استفاده کنیم. البته باز هم ما توانایی خودمان را در این راه به کار می‌بندیم و وظیفه بر عهده مسئولین ایران است. ما آمادگی داریم که از این راه هر کاری از دست‌مان بر می‌آید انجام دهیم و امیدواریم آن‌ها هم ما را در این زمینه یاری کنند.

او بار دیگر با تاکید بر لزوم حمایت مسئولان ایرانی از فارغ‌التحصیلان خارجی زبان و ادبیات فارسی، ادامه داد: من با علاقه این زبان را انتخاب کردم و تا جایی که توان داشته باشم در بالا بردن سطح اطلاعات علمی خودم تلاش می‌کنم اما من هنوز در اول راه هستم و هنوز چیزهای خیلی زیادی از فرهنگ و تمدن ایران نیاموخته‌ام و امیدوارم راهی باشد تا ما بتوانیم به مراکز دانشگاهی و علمی ایران رفت ‌و آمد داشته باشیم و توانایی علمی خود و توانایی‌مان را برای گسترش زبان و فرهنگ کهن ایران در سرزمین خودمان و جاهای دیگر بالا ببریم. درست است که ما فارغ‌التحصیل شده‌ایم اما لازم است تا ارتباط‌مان با ایران بیشتر باشد و برای افزایش مدام اطلاعات با مراکز علمی و دانشگاهی داخل ایران مرتبط باشیم. امیدواریم برای این کار مسئولین امر ما دانشجویان فارغ‌التحصیل سنگال را یاری کنند.

سار لی در پایان گفت: از تمام کسانی که ما را در مسیر یادگیری ادبیات، زبان و تمدن فارسی یاری کردند سپاسگزارم. از مسئولین و همچنین از سفارت ایران تشکر می‌کنم که فرصت درس خواندن در ایران عزیز را به ما دادند.

منبع : ایسنا

معرفی رمان «گیسیا» در «چاپ اول» رادیو فرهنگ


معرفی رمان «گیسیا» در «چاپ اول» رادیو فرهنگ

کتاب «گیسیا» اثر غنچه وزیری در برنامه «چاپ اول» امروز یکشنبه ۲۳ تیرماه معرفی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه «چاپ اول» که به معرفی تازه‌های نشر و کتاب‌های مهم تازه منتشر شده اختصاص دارد امروز کتاب «گیسیا» نوشته غنچه وزیری» را معرفی می‌کند. غنچه وزیری داستان‌نویسی که پیش از این در سال‌های ۸۴ و ۹۱ کتاب‌های «هیاهوی سکوت» و «آهسته گفت یادم نیست» را منتشر کرده بود، امروز با رمان «گیسیا» در برنامه «چاپ اول» رادیو فرهنگ حضور دارد.

https://mohamadrezateimouri.com/one-hundred-years-of-solitude/

واژه گیسیا نامی کردی، لکی است و به معنای دختری با گیسوی بلند و سیاه. غنچه وزیری در توضیح کتابش می‌گوید: «گیسیا، زنی است که دل در گرو فرهنگ و ادبیات سرزمین مادری‌اش (کردستان) دارد؛ ولی سال‌هاست بین او و ریشه‌هایش فاصله افتاده است. او در گیر و دار زندگی روزمره است؛ اما در آخرین شب تابستان با تغییری غیرمنتظره در زندگی‌اش روبرو می‌شود. گیسیا در تکاپوی سر و سامان دادن به اوضاع و در تلاش برای برگردان زندگی‌اش به وضعیت قبل سفری می‌کند به درون خودش و خاطراتش را با سه مرد مهم زندگی‌اش می‌کاود.». گیسیا که تلاش دارد زندگی‌اش را به وضعیت پیشین برگرداند، سفری به درون خود می‌کند.سفر گیسیا به درون، موجب مرور خاطرات مهم‌اش با ۳ مرد تاثیرگذار در زندگی‌اش می‌شود…

این رمان ۴ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به ترتیب عبارت است از: گیسی، گیس‌گل، گیس‌سیاه، بنفشه.

برنامه چاپ اول با اجرای مسعود بربر و تهیه کنندگی پرویز جمالی با موضوع معرفی تازه های نشر روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۲:۴۵ برروی موج اف ام ردیف ۱۰۶ مگاهرتز از رادیو فرهنگ پخش می شود.

منبع : مهر نیوز

دگردیسی از سیلورمن تا انسان شدن/نگاهی به رمان مردی به نام اُوِه


 دگردیسی از سیلورمن تا انسان شدن/نگاهی به رمان مردی به نام اُوِه

شخصیت اوِه در رمان «مردی به نام اوه» به سمت مفهوم سیلورمن حرکت می‌کند که رنگ نقره‎ای به خود می‎پاشد تا خود را شبیه آدم آهنی‎ها و ربات‎هایی کند که در دنیای مدرن به آنها توجه می‎شود.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رمان «مردی به نام اوِه» نوشته فردریک بکمن وبلاگ‌نویس و نویسنده سوئدی سال ۹۵ بود که وارد بازار نشر ایران شد و پس از آن چند ترجمه از این کتاب در کشورمان عرضه شد. این رمان به‌خوبی در فضای مجازی و البته فضای حقیقیِ میان کتابخوانان شناخته شد و جلسات نقد و بررسی و گفتگو و انتشار یادداشت درباره‌اش رونق گرفت.

نویسنده این رمان همسری ایرانی دارد و در رمانش هم زنی ایرانی به نام پروانه حضور دارد که همسایه پیرمرد غرغروی داستان یعنی همان اوه است. اوه در ۵۹ سالگی به تازگی همسرش سونیا را از دست داده و از کار بیکار شده است. زندگی اووه جایی دگرگون می‌شود که می‌فهمد با خانواده‌ای ایرانی-سوئدی همسایه شده و پروانه، مادر ایرانی خانواده، با حضورش در همسایگی این مرد سنتی سوئدی دنیایش را آرام آرام تغییر می‌دهد…

خلاصه رمان صد سال تنهایی

فضه خاتمی‌نیا پژوهشگر و محقق که دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات انگلیسی است، در یادداشتی کوتاه به این رمان و شخصیت‌پردازی اوه در مرکز آن پرداخته است. خاتمی‌نیا این مطلب را با عنوان «دگردیسی از سیلورمن تا انسان شدن» در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

در ادامه مشروح متن این یادداشت را می‌خوانیم:

در رمان مردی به نام اُوِه نوشته فردریک بک من با شخصیتی پنجاه و نه ساله رو برو می‎شویم. مردی که گفتگوی ذهنی با خودش جای گفتگوی او با انسان‎های دور و برش را پر می‎کند. از همین دیالوگ‎های ذهنی او می‎توان متوجه شد که اُوِه در «وضعیتِ در خود» دچار تنش است. معیار‎های او با جامعه مدرن و پیشرفته‎ای که در آن "هیچکس نمی‎تواند به طریقی منطقی با دست بنویسد و قهوه دم کند" در تعارض است. این تعارض به رفتارهایی منجر می‎شود که بیگانگی او با محیط اطراف را پر رنگ‎تر می‎کند. به عبارتی دیگر، عدم توجه اُوِه به وضعیت درون خود به عدم پذیرش واقعیت بیرونی جامعه منجر می‎شود. واقعیت‎های بیرونی‎ای که با هیچیک از معیار‎های درونی اُوِه همسو نیستند. این عدم هم‌سویی و هماهنگی باعث می‎شود رفتارهای اُوِه از کنترلش خارج شوند و رفته‌رفته در دنیایی که مدام در حال تغییر و نو شدن است، جایی برای او نباشد.

اُوِه از همان ابتدای رمان با تمام افرادی که به اجبار با آنها مواجه می‎شود، مخالفت می‎کند و تقریباً اکثر آنها را با صفت‎های منفی و لحن عصبی از خود دور می‎کند. این نوع از رفتار بیرونی نه تنها دیدگاهش در رابطه با انسان‎ها بلکه در نوع برخوردش با حیوانات، اشیا، محیط اطراف و ماشین‎ها نیز مشاهده می‎شود. تنش‎های درونی اُوِه تا اندازه‎ای تشدید می‎شود که زمانی که از محل کارش به او اعلام می‎کنند که "باید ترمزش را بکشد" چون "کار کم شده و می‎خواهند نسل قدیم را بر کنار کنند" به فکر خودکشی می‎افتد. رفتاری‎های بیرونی اُوِه در تناقض با رویکرد درونی او قرار می‎گیرند. زمانِ روایتِ داستان در ذهن اُوِه نیز یک زمان خطی نیست و خلاف تمایلش به حفظ ثبات و مخالفت با هرگونه تغییر، مدام از حال به گذشته و آینده در حال تغییر است. در این رفت و برگشت‎های زمانی متوجه می‎شویم که اُوِه از زندگی ماشینی و مدرن متنفر است؛ اما در رفتارهایش فراتر از یک ربات یا دستگاه عمل نمی‎کند. حتی در برخی مواقع دقیق‎تر از یک ربات عمل می‎کند و نوع برخوردش با اطراف، عاری از هرگونه واکنش عاطفی است. اُوِه نتوانست بپذیرد که قرار است با نیروهای جوانی جایگزین شود که "همه‎شان ۳۱ سال دارند" و "دیگر قهوه عادی نمی‎نوشند و هیچ کدامشان نمی‎خواهند مسولیت بپذیرند". اُوِه مدام از زندگی ماشینی و اهمیت دادن به ماشین‎ها و دستگاه‎های جدید شکایت می‎کند؛ اما خودش را به‌عنوان ماشینی تعریف می‎کند که پس از اتمام دوره مصرفش هیچ‌جایی در جامعه ندارد و حتی در انبار ذخیره‎ها نیز نمی‎تواند کاربردی داشته باشد. به همین‌دلیل نمی‎تواند درک کند "چه حسی دارد که آدم یک روز صبح سه‎شنبه از خواب بیدار شود و ببیند دیگر به هیچ دردی نمی‎خورد". بهترین راه حل از نظر او خودکشی است. او در گفتگو‎های ذهنی خودش از نسل جوان ایراد می‎گیرد که دیگر نسل قبلی را قبول ندارند، در حالی‌که خودش نیز نسل جوان را نه تنها به خاطر بی‎عرضه بودن بلکه به دلیل تغییر مدام لایق کارکردن نمی‎داند.

از نظر اُوِه نسل جوان امروزی تنها ویژگی‎شان این است که " شغلشان را عوض می‎کنند؛ زنشان را عوض می‎کنند؛ مارک اتومبیل‎شان را عوض می‎کنند. تمام مدت. هر وقت که عشقشان بکشد". زندگی اُوِه تا زمانی که در وضعیتِ در خود، دچار تنش و عدمِ ثبات است معنایی به جز کارآمدی انسان به مثابه یک ماشین ندارد. و برای تقابل با این وضعیت رفتارهایی از خود بروز می‎دهد که هر چه بیشتر او را از انسان بودنش دور می‎سازد و به تعبیر رضا امیرخانی در رمان بی‌وتن به "سیلور من" نزدیک‎تر می‎شود. سیلورمنی که رنگ نقره‎ای به خود می‎پاشد تا خودش را شبیه آدم آهنی‎ها و ربات‎هایی کند که در دنیای مدرن بیشتر از هر انسانی به آنها توجه می‎شود.

به موازات بحران‎هایی که باعث بروز رفتار‎های مکانیکی، خشک و عاری از احساس اُوِه می‎شود و رفته‎رفته با کاهش کارآمدی‎اش انسانیت و انسان بودن او نیز تحلیل می‎رود شخصیتی به زندگی‎اش ورود پیدا می‎کند که به اُوِه در پذیرش واقعیت‎های بیرونی و در نتیجه رسیدن به ثبات در وضعیت در خودِ او کمک می‎کند. شخصیتی ایرانی به نام پروانه که بخش‎هایی از هویت خویش را در این جامعه غربی حفظ کرده و توانست به مرور روح انسان بودن و مفید بودن را در اُوِهای که تصمیم به خودکشی گرفته ایجاد کند. پروانه به واسطه تصادف شوهرش با صندوق پستی منزل اوه با او آشنا می‎شود. انگار پروانه توانست از لای این صندوق به متن زندگی و روح اوه نفوذ کند و جانی دوباره به او ببخشد. حس نوع‎دوستی پروانه به دور از نژاد و رنگ و مذهب و جنسیت به شخصیت‎هایی که به نوعی با آنها مرتبط می‎شود روح زندگی را نه تنها در اُوِه که در سایر اعضای محله نظیر آنیتا، اندرش و جیمی جاری می‎سازد و برای لحظاتی آنها را از زندگی مادی وابسته به حساب و کتاب جدا می‎کند و به مهربانی و عاطفه و محبت پیوند می‎زند تا آنها را از فضای خشک ماشینی و بی‎مصرف بودن به انسان‎هایی مفید و پُرفایده تبدیل کند.

اُوِه تا پیش از این به دلیل بی‎مصرف شدنش نه تنها به انسان‎ها توجهی نشان نمی‎داد؛ بلکه حیوانات را نیز دشمن خودش می‎دانست؛ اما الان حس تنفر جایش را به حس کمک و نجات دیگران داده است. به‎گونه‎ای که اُوِه تن ماهی را به گربه می‎دهد و برایش مهم می‎شود که گربه را از گرسنگی نجات دهد. دیالوگ‎های درونی اُوِه با خودش و تعارض‎های درونی او پس از برانگیخته‎شدن حس انسان بودنش کمتر و کمتر می‎شود و جایش را به تعامل با انسان‎های اطرافش و پناه‎دادن به جوان‎هایی که در جامعة مدام در حال تغییر، دچار نوعی سرگشتگی و بی‎هویتی شده‎اند می‎دهد. پس از حل تعارض‎های درونی خودش، رفتارهای بیرونی‎ای که از خود بروز می‎دهد به حفظ آرامش او منجر می‎شود و او را از درماندگی، تنش و ناامیدی دور می‎کند. با ورود پروانه و تاکیدش بر حفظ انسانیت آدم‎ها نه تنها زندگی اوه که زندگی سایر شخصیت‎هایی که نام برده شد را نیز تغییر می‎دهد. شخصیت‎هایی که از گرداب پوچی و ناامیدی رهایی پیدا می‌کنند و از دریچه امید و روشنایی با دنیای انسان‎های اطرافشان ارتباط برقرار می‎کنند.

منبع : خبرگزاری مهر

۹۰ درصد افراد در ایران بدون آگاهی نویسندگی را شروع می‌کنند/ کار کتاب اولی‌ها دیده نمی‌شود


در خیال بسیاری از ما رمان و داستان نویسی کار ساده‌ای است؛ اما این هنر فنونی دارد که باید از آنها آگاه بود و به کارشان گرفت.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، نویسندگی نوعی فکر کردن است که با چیدن کلمات در کنار یگدیگر داستانی را خلق می کند که شاید در ذهن هیچ کسی شکل نگرفته باشد. رمان نویسی و داستان نویسی از دیرباز به شیوه های گوناگون وجود داشته است؛ زیرا اگر داستان ها و افسانه های کهن نوشته نمی شد  قطعا نسل به نسل هم منتقل نمی شد.

شاید در خیال بسیاری از ما  رمان و داستان نویسی کار ساده ای است و روایت یک داستان که در ذهن ما شکل گرفته و نوشتن آن روی کاغذ ما را تبدیل به نویسنده می کند؛ در نگاه اول این امر ممکن است اما نویسندگی هم مهارت های خاص خود را می طلبد.

بدون آگاهی شروع به نوشتن نکنیم

آرایش, بیان و نگارش درست کلمات و واژه ها و استفاده درست از آن ها که در مجموع درست نویسی را تشکیل می دهد, از بخش های مهم داستان نویسی است و اگر رعایت نشود داستانی نامفهوم و نامناسب را شکل می دهد. در صنعت نشر خصوصاً در اروپا و آمریکا به کتاب هایی داستانی رمان گفته می شود که بیش از 300 صفحه باشد. این موضوع باعث می شود شخص نویسنده خود را مقید به تعداد صفحات کند تا بتواند داستان خود را با  عنوان رمان عرضه نماید، ولی این مقید کردن تاحدودی از تمرکز بر روی درست نویسی کم می کند و کاهش تمرکز بر روی درست نویسی با کاهش کیفیت اثر همراه خواهد بود. در نتیجه تنها اگر قصد روایت داستانی را دارید باید توجه خاصی به کیفیت آن داشته باشید.

بسیاری از ما در وجود خود نویسنده ای داریم که در زمان های مختلف خود را نشان می دهد. بسیاری از ما اگر قلمی در دست بگیریم، می‌توانیم متن های گوناگون را که در ذهن داریم، بنویسیم. برخی از ما این نویسنده را پرورش می دهد و آن را به کمال می رساند و در نتیجه کتاب ها, رمان ها و داستان هایی می سازد که مردم جهان را شگفت زده می کند؛ اما برخی این نویسنده را پرورش نداده و با همان سواد کم سعی در تولید کتاب دارند که ادامه دار شدن این مسئله خود ضربه ای به ادبیات و داستان نویسی است.

مهدی رضایی نویسنده و مدرس داستان نویسی درخصوص بهبود نویسندگی و یادگیری بهتر فنون داستان نویسی نویسندگان تازه کار  در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،گفت: در کشورهای خارجی زمانی که شخصی قصد ورود به هنری را داشته باشد, دوره هایی را می گذراند. برای نمونه در آمریکا کلاس های نویسندگی خلاق بسیار مخاطب دارد. البته این کلاس ها فقط مرتبط به داستان نویسی نیست و هر شخصی در هر رشته ای باید یک دوره نویسندگی خلاق بگذراند تا حتی اگر در رشته خود مقاله ای می نویسد، طوری باشد که برای خوانند جذاب بوده و در نوشته خود خلاقیت به خرج دهد.

آموزش نویسندگی خلاق

وی ادامه داد: متأسفانه در ایران ۹۰ درصد افراد بدون آگاهی شروع به نوشتن می‌کنند. حتی داریم نویسندگانی که ۴ یا ۵ کتاب و رمان نوشته و عرضه کردند، اما زمانی که در کلاس‌های داستان نویسی شرکت می‌کنند و با اصول آن آشنا می‌شوند، می‌گویند که گویا تازه از نو شروع کرده اند.

رضایی با اشاره به اینکه رشته تخصصی ادبیات داستان نویسی از دانشگاه‌ها حذف شد، بیان کرد: به یاد دارم در دوره‌ای در دانشگاه تربیت مدرس کرج رشته ادبیات تخصصی و داستان نویسی برگزار می شد، اما به دلایلی این رشته حذف شد در صورتی که این رشته در کشور‌های گوناگون به صورت آکادمیک دنبال می‌شود. با این حال ما نویسندگان بسیار موفقی در کشور داریم که آثار آن‌ها از آثار نویسندگان خارجی بسیار بهتر و بالاتر است، ولی نبود یک فرآیند در حلقه داستان نویسی سبب به وجود امدن سردرگمی می‌شود.بدون آگاهی شروع به نوشتن نکنیم

وی افزود: من دوستان تک کتابی زیاد دارم که با انتشار اولین کتاب خود می‌گفتند در ادبیات تحولی ایجاد خواهند کرد؛ اما کارهایشان دیده نشد. در مجموع کار کتاب اولی‌ها دیده نمی‌شود. هرچند ما سعی داریم نویسندگان ناشناس را در ماهنامه و سایت خود معرفی کنیم، اما باید نهاد‌های دولتی برای کتاب اولی‌ها کلاس‌های رایگانی در این خصوص برگزار کنند تا اصول آن را فرا گیرند.

رضایی در خصوص فراگیری اصول داستان نویسی کتاب اولی‌ها و اختصاص زمانی برای معرفی آنها گفت: اگر نهاد‌های دولتی چنین امکانی را فراهم کنند، افرادی کار‌های خود را آورده، نقد می‌شوند و سعی در ارائه آثار بهتری می‌کنند و حتی اگر نویسندگان خوب هم شرکت کنند، تشویق شده و به روند کار خود ادامه می‌دهند. ما نویسندگانی داریم که در سن ۶۰ سالگی هم اولین کتاب خود را می‌نویسند، اما با وجود تجربه بالای این افراد هنوز آن‌ها را نویسندگان جوان می‌دانیم. ساراماگو نیز نویسنده‌ای بود که در سن ۶۰ سالگی با تجربه‌های بالایی اولین کتاب خود را نوشت و جایزه نوبل را از آن خود کرد.

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان